نقش کاشی در تزئینات حرم رضوی و به ویژه روضه منوّره، احتمالاً از قرن ششم آغاز شد؛ درست از زمانی که هنرمندان مقیم کاشان، با ابداع کاشیهای زرّینفام، گام بلندی در بهبود کیفیت و منظر کاشیها برداشتند. خاندان ابوطاهر کاشانی که برخی به اشتباه آنها را قمی دانستهاند، در این دوره تاریخی نبض صنعت کاشی ایران را در اختیار داشتند و آثار مربوط به فعالیتهای آنها و هنرمندانی که نزد ایشان به کار مشغول بودند – افرادی مانند «ابوزید» که بعدها دربارهاش بیشتر خواهیم نوشت و از نقش وی در ساخت کاشیهای بسیار قدیمی حرم رضوی خواهیم گفت – که بعضاً از موزههای بزرگ اروپایی و آمریکایی سر درآورده، گواه ما بر این مدعاست. بالا بودن هزینه تولید کاشی باعث میشد که تنها افراد متموّل توانایی سفارش دادن و تقدیم آن را برای مکانهای مختلف، از جمله اماکن زیارتی داشتهباشند. این افراد معمولاً ضمن سفارش کاشی به استادکاران، از آنها میخواستند تا نام بانی را هم در بخشی از کاشی بگنجانند و گاه اثر طبع خودشان را هم در قالب یکی دو بیت شعر، ضمیمه کار میکردند. در بین بانیان کاشیهای کهنسال حرم رضوی، موسوم به کاشیهای «زرینفام»، احتمالاً «عبدالعزیز بن آدم بن ابینصر» قدیمیترین فردی است که میشناسیم. بانی خوش ذوق و البته صاحب جایگاه سیاسی که تاکنون کمتر درباره وی شنیدهاید و در واقع، به جز محققان و پژوهشگرانی مانند «رجبعلی لباف خانیکی» و «عبدالله قوچانی» که شواهد مربوط به شخصیت و حیات او را مورد بررسی و مداقه قرار دادهاند و البته افرادی مانند «حشمت کفیلی» و «میثم جلالی» که بر روی سنگنبشتههای حرم مطهر مطالعه ویژه داشتهاند، کسی از نام و نشان عبدالعزیز بن آدم مطلع نیست و انگار وی را جایی در گذشته تاریخ حرم مطهر جا گذاشتهایم. در نوشتار امروز میخواهیم غبار غربت را از چهره این بانی خوشذوق کاشیهای زرینفام در حرم رضوی برداریم و فرازهایی از زندگی و شخصیت او را پیش روی شما عزیزان قرار دهیم. جا دارد پیش از شروع بحث، از کارشناسان موزه رضوی و نیز، عزیزان بخش مخزن کتابخانه آستانقدس رضوی که ایده نگارش این نوشتار را به نگارنده داده و وسایل پژوهش را فراهم نمودند، تشکر و قدردانی کنیم.
معمای قطعه سنگ نفیس
حدود سه دهه قبل و ضمن گودبرداریهای مربوط به طرح توسعه حریم حرم مطهر امام رضا(ع) قطعه سنگ نفیسی به ابعاد ۱۰۰ در ۵۱ و قطر پنج سانتیمتر به دست آمد که بر روی آن این جمله به چشم میخورد: «أمر بِه عبدالعزیز بن آدم فی رجب سنه خمس عشر و ستمائه» (دستور به [ساخت این کتیبه داد] عبدالعزیز بن آدم در [ماه] رجب سال ۶۱۵[ق]) طبق آنچه که میثم جلالی در کتاب ارزشمند «آثار سنگی موزه آستانقدس رضوی» آورده، این کتیبه بعد از سنگ مشهور «مقام امام رضا(ع)» که برخی آن را با قدیمیترین سنگ مزار آنحضرت اشتباه میگیرند – و مهدی سیدی طی مقالهای مفصل اشتباه بودن این تصور را اثبات کرده - پرقدمتترین کتیبه سنگی موجود در موزه رضوی است. اما درباره عبدالعزیز بن آدم اطلاعات چندانی در دسترس نبود و کسی به درستی نمیدانست که او کیست؟
یک بُرهه خاص تاریخی
شاید جالب باشد که بدانید نام عبدالعزیز بن آدم بن ابینصر، نه فقط بر روی آن کتیبه سنگی، بلکه بر روی کاشیهای ارزشمند و زرینفام حرم رضوی هم پیدا شد و همین مسئله، پژوهشگران را به این نتیجه رساند که احتمالاً با یکی از مهمترین بانیان تزئینات داخلی حرم در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری روبهرو هستند که مدتی پیش از حمله مغول و در دوره خوارزمشاهی، دست به اقدامات عمرانی وسیعی در در این مکان مقدس زدهبود. این دوره، از نظر تاریخی برای مشهد حائز اهمیت دوچندان است؛ سلطان محمدخوارزمشاه که با خلیفه عباسی، «الناصر» میانه خوبی نداشتند، درصدد نفی خلافت عباسی و واگذاشتن این منصب به یکی از علویان مورد قبول خودش که از اهالی «ترمذ» در منطقه فرارودان بود، برآمد. این وضعیت مجالی مؤثر به افرادی مانند عبدالعزیز داد که بیتشویش از تعصبات فرقهای، تلاش مضاعفی را برای آباد کرد مشهد رضوی و آراستن حرم مطهر امام رضا(ع) آغاز کنند. به این ترتیب، مجموعهای از کاشیها را که به احتمال زیاد در کاشان ساخته و به مشهد و شاید برخی دیگر از نقاط خراسان بزرگ حمل شد، برای تزئین اماکن مذهبی و مهم این خطه به کار گرفتند.
درباره عبدالعزیز چه میدانیم؟
گفتیم که نام عبدالعزیز بن آدم بر روی کاشیهای حرم رضوی نیز، یافت شد؛ روی یکی از کاشیهای هشتضلعی ازاره روضه منوّره که بر آن آیات ۱۱ تا ۱۵ سوره کهف را هم نوشتهبودند. در این کاشی، عبدالعزیز با عنوان «ولی آلمحمد» خوانده شدهاست که نشاندهنده نقش احتمالی وی در تولیت حرم رضوی و البته اعتقادات شیعی اوست. به غیر از این کاشی، دو کاشی زرینفام دیگر هم در حرم رضوی وجود دارد که به ما اطلاعات بیشتری درباره عبدالعزیز بن آدم میدهد. در این دو کاشی، هشت بیت از اشعار وی وجود دارد که دیدگاه ما را درباره اعتقادات شیعی عبدالعزیز تأیید میکند. از این هشت بیت، متأسفانه در چهار بیت افتادگیهایی وجود دارد که مانع خوانش کامل آن میشود؛ اما چهار بیت دیگر – در قالب رباعی – از این قرار است: «ای شحنه شرع و شوهر پاک بتول / وی بازویی [تو] رونق بازار رسول / در عالم علوی و جهان سفلی / بی حُب ولای تو عمل نیست قبول» و «تا دست فلک تخم بد و نیک بِکِشت / بر ذات شریف تو ملک بد ننوشت / در خانه تو آمد ای پاک سرشت / از چرخ فلک زهره و زهرا ز بهشت». این دو رباعی، بدون هیچ توضیح بیشتری میتواند چشمانداز اعتقادی عبدالعزیز بن آدم را نشان دهد، اما باز هم اطلاعات ما را درباره او تکمیل نمیکند. خوشبختانه، علاوه بر آثار موجود در حرم رضوی، در کاوشهای باستانشناسی غار «ششتمند» که توسط استاد رجبعلی لباف خانیکی صورت گرفت، آثاری به دست آمد که تا حدودی پرده از اسرار زندگی عبدالعزیز برداشت؛ در این غار چند سکه خوارزمشاهی و اثر مُهری شکسته پیدا شد که در حاشیه قسمتی از آن نام «عبدالعزیز بن آدم قُمی» به چشم میخورد و البته نام وی، همراه با لقب «حسامالدوله» بود. این کشف، اولاً آشکار کرد که عبدالعزیز، اصالتاً قُمی است و شاید از سادات این شهر باشد و ثانیاً، معلوم کرد که او در ساختار حکومتی – احتمالاً در دستگاه خوارزمشاهی – جایگاه و مقام ویژه داشته و به همین دلیل به «حسامالدوله» ملقّب شدهاست. به نظر میرسد که این اشیاء در بحبوحه حمله مغولان در غار مخفی و تا روزگار ما حفظ شدهاست.
نظر شما